کد خبر: ۱۲۵۱
۰۱ شهريور ۱۴۰۰ - ۰۰:۰۰

پدرم سرباز فداکار و صادق انقلاب اسلامی بود

ماجرای شهادت پدرم به این صورت بود که آن زمان، 21 فروردین 1378، بنده هفده هجده سال داشتم. پدرم هرروز صبح من و برادر کوچک‌ترم را به مدرسه می‌برد . حوالی ساعت 6:30 صبح بود که پدر خودرو را از پارکینگ درآورد و به من گفت که در پارگینگ را ببندم. یعنی پدرم پشت فرمان بود. دیدم که از کوچه‌ بالایی یک نفر با لباس رفتگر به همراه یک جارو درحالی‌که به صورتش ماسک زده بود به سمت خودروی پدرم آمد. بعد یک پاکت نامه به پدرم داد. پدرم شیشه خودرو را پایین کشید و پاکت را گرفت. در همین فاصله، آن فرد از جیب خودش یک کلت درآورد و به سمت صورت پدرم تیراندازی کرد.

او تنها شاهد آن روز غم‌انگیز بود. هنگامی که در خانه را بست تا با خودرو پدرش به مدرسه برود، مردی با لباس نارنجی نزدیک خودرو پدر شد و بسته‌ای به پدرش داد. او نیز مشغول باز کردن بسته شد که ناگاه صدای شلیک‌های پیاپی شوک‌زده‌اش کرد. پدرش غرق خون داخل ماشین افتاده بود.مهدی به همراه همسایه‌شان پدر را به نزدیک‌ترین بیمارستان انتقال داد.

این روایت، تصویری از لحظه شهادت امیر سرافراز اسلام و انقلاب شهید سپهبد علی صیاد شیرازی از زبان فرزندش است، مردی که سال‌ها در راه انقلاب اسلامی و اطاعات و پیروی از ولایت فقیه، مردانه در جبهه‌های نبرد جنگید و آخر نیز در این مسیر به مقام والای شهادت رسید. رهبر معظم انقلاب در توصیف مقام بلند این شهید فرمودند: «صیاد شایسته شهادت بود.» انس شهید صیاد با رهبر معظم انقلاب نمونه والای اطاعت یک سرباز مخلص انقلاب فرمانده کل قوا بود.

مهدی صیاد شیرازی، متولد سال 1360 در تهران، پسر بزرگ شهید است.او دارای مدرک دکترای تخصصی در رشته روابط بین‌الملل است و به گفته خودش از تحصیلات حوزوی نیز دور نمانده است. مهدی اکنون عضو کارگروه رصد تحولات دفاعی‌امنیتی پژوهشکده امنیت ملی دانشگاه عالی دفاع ملی و دبیر گروه پژوهشی شهید صیاد شیرازی در پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس است. در این گفت‌وگوی صمیمانه به زوایای شخصیتی و خانوادگی شهید بزرگوار از زبان فرزندش پرداخته‌ایم.

 

شهید صیاد شیرازی یکی از شخصیت‌های برجسته نظام جمهوری اسلامی بودند. او در مقام پدری چه ویژگی‌های بارزی داشتند؟

پدرم ویژگی‌های مثبت زیادی داشت که من به صورت کوتاه به چند نمونه اشاره خواهم کرد. نقش بسزایی در تربیت ما در دوران کودکی و نوجوانی داشت. من تا هفده‌سالگی ایشان را درک کردم. چیزهایی که از پدرم یاد گرفتم یکی معنویت و عبادت او بود که ما این را به طور ملموس احساس می‌کردیم.

 توجه به نماز اول وقت و نماز شب و هم‌چنین نماز جمعه که هیچ وقت ترک نمی‌شد. خواندن دعای عهد در هر روز و توسل خاص به ائمه(ع) به‌ویژه امام زمان(عج). در روزهای محرم ما را به مراسم عزای سیدالشهدا(ع) می‌برد. همه فرزندان را با قرآن مأنوس کرد و ما را کلاس قرآن می‌گذاشت.

همه زندگی پدرمان رنگ خدایی داشت و با معنویت آمیخته بود. پیشرفت و تربیت همه فرزندان برای ایشان مهم بود. با وجود وقت کم، فرصت زیادی برای توجه به فرزندان می‌گذاشت. پدرم از هر فرصتی برای آشنایی ما با نظام اسلامی و آرمان‌ها و تعالیم انقلاب اسلامی استفاده می‌کرد.

صمیمیت پدرم با فرزندان بسیار مثال‌زدنی بود. ایشان کمک‌های شایانی برای تحصیل و خواندن درس‌هایمان می‌کرد. به طور خاص، پدرم 2 درس ریاضی و زبان انگلیسی را به من آموزش می‌داد. هم‌چنین به لحاظ توجه به ورزش، زمان‌هایی مشخص برای انجام ورزش در روزهای تعطیل اختصاص می‌داد. همه تلاش پدرم این بود که بسیاری از ارزش‌های دفاع مقدس را به ما و اطرافیانمان منتقل کند و این روحیه انقلابی بالای ایشان زبانزد خاص و عام بود. به همین دلیل، ارتباط خیلی خوبی با جوانان و نوجوانان داشت.

یکی دیگر از ویژگی‌های بارز پدرم نظم و انضباط بود. همه کارهایش با برنامه‌ریزی منظم و دقیق انجام می‌گرفت

یکی دیگر از ویژگی‌های بارز پدرم نظم و انضباط بود. همه کارهایش با برنامه‌ریزی منظم و دقیق انجام می‌گرفت. به همین سبب، این ویژگی سبب می‌شد همه فرزندان نیز در این زمینه موفق باشند زیرا پدر به عنوان اسوه‌ای کامل در این زمینه همیشه پیش چشمان ما قرار داشت.
با توجه به همه نکاتی که اشاره کردم می‌توان به طور خلاصه گفت که شهید صیاد شیرازی نمونه یک پدر الگو بود و حق بزرگی به گردن ما دارد. امیدوارم در این دوران که پدرم در میان ما حضور ندارد بتوانیم راه و مسیر او را ادامه دهیم.


صمیمیت پدر با فرزندان با وجود مشغله کاری فراوانش چگونه بود؟

با وجود مشغله کاری فراوانی که پدرمان داشت، صمیمیت و ارتباط نزدیک با فرزندان بسیار مشهود بود. رابطه با من و هم‌چنین دیگر فرزندان علاوه بر رابطه پدر و فرزندی، دوستانه و صمیمانه بود. علت این مسئله نیز اثرگذاری هرچه بیشترشان در امر مهم تربیت بود. اخلاق خوب و مهربانی زیاد ایشان سبب می‌شد این صمیمیت روزبه‌روز زیادتر شود. همه فرزندان احساس عزت و آرامش می‌کردیم و پس از شهادت پدر عزیزمان جای خالی ایشان را احساس می‌کردیم.


یکی از ویژگی‌های شهید بزرگوار احترام فوق‌العاده به پدر و مادرشان بود. کمی درباره این خصوصیت ممتازش برای ما بگویید.

پدر ما احترام زیادی به پدر و مادر خود قائل بود. به نظر من، موفقیت‌های پدرم در عرصه‌های گوناگون نظامی و عقیدتی مرهون دعاهای خالصانه پدر و مادرشان بوده است. پدرم همواره سعی می‌کرد این احترام فوق‌العاده را حفظ کند. اگر مشکلی برای پدر و مادرشان ایجاد می‌شد، نهایت سعی خود را می‌کرد تا این مشکل را به‌خوبی حل کند. هر وقت به مشهد سفر می‌کرد، به دیدار پدر و مادر می‌رفت و جویای حال آن‌ها می‌شد و رسیدگی به امور روزمره آن‌ها می‌کرد.

به معنای واقعی، پدر و مادر شهید بزرگوار حامی شهید صیاد در همه مراحل زندگی بودند. دعای خیر آن‌ها همیشه همراه و یاور پدرمان بود. این توجه به پدر و مادر رمز پیروزی و موفقیت‌های پدرم بود. این ویژگی برای ما نیز درس بزرگی بود.


روش تربیتی شهید صیاد برای تثبیت هرچه بهتر مؤلفه‌های مثبت تربیتی در فرزندان چه بود؟

برنامه‌ریزی و تدبیر پدرمان در زندگی با توجه به آینده و سعادت دنیوی و اخروی فرزندان بود. این نگاه ویژه به آینده ما مبنای برنامه‌ریزی پدرمان بود. محور کار نیز توجه به جهت‌گیری‌ها و نکته‌های کلیدی تربیت بود و به جای نصیحت، با عمل و رفتار خود نسبت به مسائل مختلف ما را هدایت می‌کرد تا ما مسیر درست را انتخاب کنیم.

 به نظر من، پدرم در این مسیر موفق و روش تربیتی او بسیار درست بود. با اینکه پدرمان در موقعیت‌هایی این روش‌های تربیتی را انخاب می‌کرد که شرایط سخت و خاصی پیش رو بود، نهایت تلاش خود را انجام می‌داد.


شما در زمان ترور پدر شاهد آن رخداد تروریستی و ناجوانمردانه بودید. روایت آن روز را برایمان بگویید.

در آن سال من سوم دبیرستان بودم و شب شهادتش شب امتحان درسی بنده هم بود و برای استفاده از محضر پدرم و طرح مسائل درسی خود مراجعه کردم زیرا او بر ریاضیات و زبان انگلیسی تسلط کامل داشت. ایشان تازه از سفر مشهد مقدس و زیارت امام رضا(ع) و دیدار با والده برگشته بود. روحیه معنوی قوی‌ای در وجودش بود و این روحیه معنوی را به فضای خانواده نیز انتقال داده بودند. نه‌تنها در شب شهادتش بلکه همیشه با خانواده مهربان و بامحبت بود.

ماجرای شهادت پدرم به این صورت بود که آن زمان، 21 فروردین 1378، بنده هفده هجده سال داشتم. پدرم هرروز صبح من و برادر کوچک‌ترم را به مدرسه می‌برد . حوالی ساعت 6:30 صبح بود که پدر خودرو را از پارکینگ درآورد و به من گفت که در پارگینگ را ببندم. یعنی پدرم پشت فرمان بود. دیدم که از کوچه‌ بالایی یک نفر با لباس رفتگر به همراه یک جارو درحالی‌که به صورتش ماسک زده بود به سمت خودروی پدرم آمد. من هم داشتم در پارکینگ را می‌بستم.

 در این فاصله دیدم آن فرد دارد اطراف خودروی پدر را جارو می‌کند. بعد یک پاکت نامه به پدرم داد. پدرم شیشه خودرو را پایین کشید و پاکت را گرفت. در همین فاصله، آن فرد از جیب خودش یک کلت درآورد و به سمت صورت پدرم تیراندازی کرد. بعد از آن، بی‌درنگ فرار کرد به سمت کوچه پایین. من درآن زمان نمی‌دانستم باید چه‌کار کنم. دنبال این فرد بروم یا به سمت پدرم بروم و ایشان را به بیمارستان ببرم. 

من درآن زمان نمی‌دانستم باید چه‌کار کنم. دنبال این فرد بروم یا به سمت پدرم بروم و ایشان را به بیمارستان ببرم

دیگر افراد خانواده صدای تیراندازی را شنیدند و آمدند سمت در. پیش همسایه بالایی رفتم و ایشان را خبر کردم. او نیز بلافاصله‌ آمد و ماشین را آماده کرد. پدر را از ماشین خودمان منتقل کردیم به ماشینش و رفتیم به سمت بیمارستان فرهنگیان که در واقع نزدیک‌ترین بیمارستان به خانه ما بود. امید داشتم که پدرم زنده بماند و به واسطه همین،او را به بیمارستان رساندیم، اما خون‌ زیادی ازاو رفته بود و بسیاری از گلوله‌ها به صورتش برخورد کرده بود، و پزشکان گفتند پدرم به شهادت رسیده است.


رویکرد شهید در مقابله با انحراف سیاسی و اجتماعی و رویارویی با جریان‌های انحرافی چگونه بود؟

پدرمان در مقابله با جریان‌های انحرافی منفعل نبود. او با همه توان خود سعی می‌کردند مقابل این جریان‌ها بایستد و علاوه بر اینکه خود در این مسیر قدم برمی‌داشت، دیگران را نیز در این مسیر کمک می‌کرد. معیار و مسیر درست را هم قرآن، اهل بیت(ع) و ولایت فقیه می‌دانست. چون محور کار او فعالیت‌های نظامی بود، در مسائل سیاسی متناسب با چهارچوب قانونی ورود پیدا می‌کرد. پدرم سعی داشت با ارتباط و صمیمیت با مردم بسیاری از این مشکلات را حل بکند.

نقش شهید صیاد شیرازی در مبارزه با منافقین در عملیات مرصاد نقش ویژه‌ای بود. علاوه بر این، خصوصیات برجسته اعتقادی، فکری و علمی نهفته در وجودش می‌توانست درهای بسته بسیاری را در زمینه‌های مختلف برای نظام باز کند. ارتباط صمیمی و تنگاتنگ او با مقام معظم رهبری و ولایت‌پذیری کامل پدر مانند خاری بود که در چشم منافقان فرو رفته بود.


شهید صیاد محبوبیت زیادی در نزد مردم داشتند. به نظر شما علت اساسی این محبوبیت چه بود؟

اولین و مهم‌ترین دلیل محبوبیت پدر بین مردم رابطه‌ای بود که با خدا داشت. خودسازی و مناجات با خدا سبب شده بود از پوسته نظامیگری خارج شود. خود شهید صیاد شیرازی سخنی دارد که بارها در خانه و جاهای دیگر مطرح کرده بود: «عزت و محبوبیت توسط خدا در قلوب مردم ریشه می‌اندازد.»
دومین دلیل محبوبیت پدرم بین مردم موضوعی بود که نزدیکان و اطرافیان به آن آگاه بودند و آن ارتباط معنوی ریشه‌ای با امام زمان(عج) بود. پدرم هیچ وقت ادعای ارتباط نداشت اما در اعمال و رفتار چنان مراقبت می‌کرد که گویا ولی‌عصر(عج) به لحظه‌لحظه کارهایش حاضر و ناظر است. 

مناجات و دعا درباره امام زمان(عج) قلبش را نرم کرده بود و گرچه فرمانده نظامی ارتش خوانده می‌شد، همیشه سرباز کوچک امام زمان(عج) بودن را افتخار خود قلمداد می‌کرد. در همین راستا نه به دلیل سلسله‌مراتب فرماندهی و نه به دلیل مراتب نظامی بلکه قلبی و به صورت باطنی، خود را مطیع امر ولایت می‌دانست. بین نیروهای مسلح مرسوم است که از رهبری عزیز به عنوان فرمانده کل قوا یاد می‌کنند اما شهید صیاد شیرازی بسیار فراتر از این سطح قدم برداشته و ولایت امر را با همه وجود پذیرفته بود.

موردی نبود که کسی به پدرم مراجعه کند و مشکلی را مطرح کند و بدون نتیجه، مشکل آن شخص را بعد از چند روز فراموش کند

اخلاصش در رویارویی با مردم و دوری از عجب و تکبر نیز دلیل دیگری بر محبوبیت مردمی او به شمار می‌آید. آغوشش همیشه به روی مردم باز بود. همه ساعات روز را درگیر مسئولیتی بود که در ارتش داشت اما در ساعت‌های محدودی که در خانه حاضر می‌شد، موردی نبود که کسی به پدرم مراجعه کند و مشکلی را مطرح کند و بدون نتیجه، مشکل آن شخص را بعد از چند روز فراموش کند. امکان نداشت دست رد به سینه کسی بزند.

آن‌قدر صمیمانه با مردم برخورد می‌کرد که مردم به سمتش جذب می‌شدند.زمانی یک نفربه پدرم مراجعه کرده بود و بعد از اینکه با احوالپرسی گرم از سوی پدرم مواجه شد گفت: «شما همان جناب سرهنگ خودمان هستی. من نمی‌دانم شما چه درجه‌ای داری!» پدرم هم خندید و گفت: «من سرباز هستم.» به‌راستی، شهید صیاد شیرازی نظامی شایسته‌ای بود. ما نظامیان مختلفی داریم اما او شخصیت نظامی شایسته‌ای داشت.


اگر بخواهید شهید بزرگوار را از نگاه خودتان که سال‌ها به عنوان فرزندشان انس زیادی با ایشان داشتید توصیف کنید، چه جملاتی در وصف ایشان می‌گویید؟

پدرم شخصیتی مؤمن، باتقوا، شجاع و مطیع اوامر ولی امر مسلمین و به تعبیری سرباز صادق و فداکار و در یک کلام یکی از بندگان صالح الهی در عصر ما بود. در آخر نیز از روزنامه شهرآرا و کسانی که به دنبال ارج نهادن به مقام این شهید بزرگوار هستند قدردانی می‌کنم.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44